وقتی نگاه افسر تجسس کلانتری سپاد به چهره نوجوان ۱۴ساله افتاد، انگشت حیرت به دهان گرفت. باورش نمیشد باز هم او را به اتهام سرقت دستگیر کرده اند.
پلیس با تعجب پرسید: بازهم سرقت کرده ای؟ نوجوان که حرفی برای گفتن نداشت، چشم به موزائیکهای کف اتاق تجسس دوخت و سکوت کرد. او حدود یک ماه قبل به جرم سرقت شیرآلات و لوازم ساختمانی توسط نیروهای گشت نامحسوس کلانتری سپاد مشهد دستگیر شده بود، اما زمانی که اشک ریزان به التماس افتاد ماموران انتظامی هم سعی کردند از طریق قانون به این سارق نوجوان کمک کنند.
آنها به خاطر سن کم او و این که مشکلات حادی در زندگی دارد، با شاکیان به گفتگو پرداختند و بالاخره شاکیان نیز با دلایل انساندوستانه از این نوجوان ۱۴ ساله گذشت کردند و بدین ترتیب او زنگ آزادی را جشن گرفت. اما هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که دوباره زنگ پلیس۱۱۰ به صدا درآمد و میوه فروش ۲۸ سالهای خبر از دستگیری نوجوانی داد که یک میلیون تومان وجه نقد، گوشی تلفن و ۲ عدد قفل را از مغازه اش سرقت کرده بود.
به دنبال این گزارش، بلافاصله عوامل گشت انتظامی با دستور سرهنگ جواد یعقوبی (رئیس کلانتری سپاد) عازم شهرک نوید شدند و نوجوان ۱۴ ساله را به مقر انتظامی انتقال دادند، اما اکنون افسران تجسس در میان بهت و حیرت به فاجعهای مینگریستند که گریبان جامعه را گرفته است. آنها پاسخی برای این سوال پیدا نمیکردند که این نوجوان چگونه بعد از آن همه التماس برای گذشت شاکیان، دوباره به سرقت روی آورده است! به همین دلیل واکاوی ریشههای ارتکاب جرم در گفت وگوی مشاورهای با این نوجوان بررسی شد.
متولد چه سالی هستی؟ ۱۴ ساله هستم و در سال ۱۳۸۹ به دنیا آمدم.
درس هم خوانده ای؟ تاکلاس چهارم ابتدایی سواد دارم.
چرا ترک تحصیل کردی؟ چون به درس هیچ علاقهای نداشتم و نمیخواستم تحصیل کنم!
چرا؟ چون به فوتبال علاقهمند بودم و عاشقانه فوتبال را دوست داشتم. میخواستم هر طور شده یک فوتبالیست بزرگ شوم.
با پدر و مادرت زندگی میکنی؟ پدرم که ما را رها کرده است و الان نمیدانم کجاست، اما در کنار مادرم زندگی میکنم.
در کدام محله مشهد زندگی میکنید؟ در یکی از روستاهای حاشیه شهر که اکنون تقریبا یکی از شهرکهای مشهد است.
برادر و خواهر هم داری؟ بله! برادر و خواهر بزرگتر از خودم دارم که یکی در شهرستان زندگی میکند و دیگری هم نامزد است.
معتادی؟ بله.
چه نوع مواد مخدری مصرف میکنی؟ در حال حاضر شیشه (مواد مخدر صنعتی) میکشم.
مگر از چند سال قبل معتاد شدی؟ اولین بار در ۱۱ سالگی مواد مخدر را تجربه کردم. آن زمان با یکی از همکلاسی هایم تریاک مصرف میکردم و بعد آلوده اعتیاد شدم.
پدرت هم معتاد بود؟ بله! از وقتی به خاطر دارم او مدام به جرم سرقت در زندان بود. الان هم کارتن خواب است و نمیدانم در کدام پاتوق زندگی میکند.
پس مخارج زندگی شما را چه کسی تامین میکند؟ مادرم در خانههای مردم کارگری میکند و هزینههای زندگی را میپردازد.
چرا وقتی ماه قبل آزاد شدی بازهم سرقت کردی؟ باید پول شیشه را تامین میکردم. چارهای جز سرقت نداشتم!
به جز تو، دیگر اعضای خانواده هم اعتیاد دارند؟ نه! برادرم کار میکند و فقط من و پدرم معتاد هستیم.
در منزل اجارهای زندگی میکنید؟ مادرم با عمه و پدر بزرگ پدری ام زندگی میکند. آنها خیلی تلاش کردند تا من درس بخوانم و راه درست را در زندگی انتخاب کنم ولی من به حرف آنها گوش ندادم! چون رفیق بازی را در پیش گرفتم و به دنبال دوستانی رفتم که مرا آلوده مواد مخدر کردند.
لوازم سرقتی را چه میکردی؟ آنها را به ضایعاتی میفروختم. مقداری مواد میخریدم و بقیه را هم خرج میکردم.
آرزویت چیست؟ هنوز هم دوست دارم فوتبالیست شوم! اگر کسی به من کمک کند تا اعتیادم را کنار بگذارم و سالم باشم! باز هم عاشق فوتبال هستم و میخواهم روزی در زمین چمن فوتبال بازی کنم!